شاید شما هم بارها قلم به دست گرفتهاید و بر روی کاغذ یا کنار روزنامه، بر روی صفحات تقویم یا روی پاکتنامه و خلاصه هر جایی که یک تکه کاغذ سفید گیرتان آمده، خطخطی کردهاید و چیزی که ناخودآگاه در ذهنتان آمده، بر روی آن صفحه کشیدهاید. بعضیها هم مثلا وقتی پای تلفن صحبتشان به درازا میکشد همین کار را میکنند و بر روی هر صفحهای که روبرویشان باشد، خط خطی میکنند و طرح میکشند. هر چقدر که استعدادتان در نقاشی کردن بهتر باشد، نقاشی، طرح یا خلاصه هر آن چیزی که بر روی صفحه کاغذ کشیده اید، بهتر از کار در خواهد آمد. غالبا این نقاشیها به سطل آشغال سپرده میشوند و گاهی اگر از آن خوشمان بیاید لای دفتر یا کتابی آن را نگه میداریم. وقتی سالها از آن نقاشی میگذرد و نگاهی به آن میاندازیم، بیشتر از آن که ارزش هنری داشته باشد، ما را یاد خاطرهای در سالیان گذشته میاندازد. اما اگر این خطخطیها، نقاشیها یا طرحها را مثلا نویسنده بزرگی کشیده باشد که بسیار دوستاش میداریم، آن وقت هر قدر هم که از نظر هنری بیارزش باشد، دیدنش برایمان مهم میشود. وقتی نویسنده یا شاعری را میپرستیم، عکسهایش را جمع میکنیم، صدایش را گوش میدهیم، دستخطش را نگاه میداریم و خلاصه هر چیز بیارزشی که از او باشد، ناگهان برایمان گرانبها میشود. نوزده ژانویه تا شش آوریل نیز نمایشگاهی از نقاشیها و طرحهای نویسندگان بزرگی چون مارسل پروست، پل ورلن، ژان کوکتو، آلن روبگریه، آندره برتون، رولان بارت و خیلیها دیگر در شهر پاریس برگزار شد. این نقاشیها عموما از سه منبع تهیه شده و در این نمایشگاه در معرض عموم قرار گرفته بود. تعدادی از آنها از مجموعه های شخصی و تعدادی از مجموعه بزرگ «پیر بلفوند» ناشر معروف فرانسوی و تعدادی هم از آرشیو موسسهی «ایمک» فرانسه فراهم شده بود. عکسهایی که در زیر میبینید، عکسهایی است که «زوران میکلئوزویک» گرفته و در شمارهی ۴۷۱ ماهنامه «مگزین لیتهرر» در مقالهای که به مناسبت برگزاری همین نمایشگاه نوشته شده، منتشر شده است.